یسنایسنا، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه سن داره

به نام هستي بخش هستي ما

تولد 11 سالگی یسنا گلی

1400/10/29 9:02
نویسنده : مامان
147 بازدید
اشتراک گذاری

دختر گل و نازنینم درود و صد سلام . این مدت فرصت نمیشد بیام اینجا و دلنوشته ای برای شما داشته باشم . البته ناگفته نماند همیشه همیشه گوشه ذهنم بود و هست که باید بیام و از خاطرات بنویسم برات و شیرین کاریهای توی این سنت ، حاضر جوابی هات ، نه گفتنات ، لج کردنات و شیطونیات . دیگه خب داری به سن بلوغ میرسی عزیزم و این رفتارها مقتضای سنته و اینکه شما 11 ساله شدی . من و پدر نمیدونیم کی شما 11 ساله شدی به این سرعت قد کشیدی . .

متاسفانه امسال هم مثل پارسال ما به شدت درگیر ویروس کرونا بودیم و شما هم ناراحت بودی که باز نمیشه تولد درست و حسابی بگیری و دوستات نخواهند آمد . دیگه چاره ای نبود . باید از حداقل فرصتها هم لذت برد . دوستان همیشه وفا دار و پایه ات قول دادن در هر شرایطی بیان . رونیا جون - باران جون و ثنا جون . ولی من نگران بودم بچه ها مریض نشن تو این شرایط . البته مادر بزرگارو دعوت نکردم خب خطرناک بود . ملودی جان هم که تا لحظه آخر دلش میخواست بیاد ولی خب موفق نشد اجازه مادرشو کسب کنه و شما خیلی دلگیر شدی ولی خب چاره چی بود مادر جان؟ ؟؟؟ البته آناهیتا جان هم لحظه آخری اومدن با زندایی مرضیه جان دستشون واقعا درد نکنه. 

بهرحال توی این شرایط نمیشد خانواده ها رو مجبور کرد باید درک میکردیم . البته باران جان هم تا لحظه آخر گفت نمیام و شما کلی گریه کردی و دلخور شدی ولی بالاخره اومد. از چند روز قبل باهم در تب و تاب تدارک تولدت بودیم امسال گفتی میخوام تم تولدم رنگای لایت یا پاستلی باشه . کیک رو ساده با تم یاسی صورتی و گلهای یاسی و بنفش سفارش دادیم و همچنین بادکنکها . از خوشحال سر از پا نمیشناختی . شام که براتون پیراشکی درست کردم الویه . هدیه هم که پدر برات یه عروس هلندی جیغ جیغو خرید . خیلی به شما و دوستات خوش گذشت واقعا از حضورشون خرسند و شاد شدیم . ثنا جون برات یه بازی فکری هدیه اورد - باران جان یه گردنبند نقره که عاشقش شدی و رونیا جون یک دار قالی کوچک ...

پسندها (1)

نظرات (0)