10 ماهگي

مامان جون عزيزم ده ماهگيت مبارك باشه

نميدوني چقدر بلا شدي عزيزم و چه كاراي قشنگي ميكني و دل من و بابايي رو آب ميكني .

عزيزم رشد وزنيت توي اين ماه خيلي خوب بود ولي متاسفانه مريض شدي و بستري شدي و كلي وزن از دست دادي به خاطر همين ديگه عكس از تو ترازوت نميذارم اينجا تا دوباره جون بگيري.

خب دخمل گلم خيلي وقته نرسيدم بيام برات چيزي بنويسم و يا عكس بذارم به خاطر اينكه شما بعد از مريضيت نياز به پرستاري و مراقبت زياد داشتي و من خيلي خسته ميشدم و وقتي هم مي امدم سر كار باز خيلي خسته بودم و نميشد بيام اينجا تا از تو بنويسم

عزيزم الان شما كاملا دستت رو نگه ميداري به ميز و خيلي تند راه ميري و دنبال ما مياي هر جا هم كه جاي دست گرفتن نداره مثل فرفره چهاردست و پا مياي دنبالمون و با كلمه هايي كه فقط خودت متوجه ميشي ما رو صدا ميزني مثل مه مه مه و يا ده ده ده .هر موقع از خواب بيدار ميشي سريع توي تختت ميايستي و شروع به صدا زدن ما ميكني تا بيايم و از توي تختت بياريمت بيرون .

 توي روروئك اصلا نميشيني ولي از بيرون باش بازي ميكني به اين صورت كه هلش ميدي و باش راه ميري و يا ميري روي لبه روروئك واي ميسي و كلي ذوق ميكني .

هر شب بابايي بات بازي ميكنه به اين صورت كه پشت مبل يا ميز پنهان ميشه و شما دنبالش ميگردي و بابايي يهو خودشو نشون ميده و مياد دنبالت و شما كلي ذوق ميكني و تند تند در ميري الهي قوربونت شم كه اينقدر ذوق ميكني . بعضي وقتها بابايي دنبال منم ميكنه و من و شما دوتايي در ميريم واي كه چقدر ميخنديم و خوش ميگذره . 

عزيزم اينم يه مدل خوابيدن جديد شماست كه انقدر ميچرخي تا به يه جا تو تختت گير كني .از بالاي تختت چرخيييييييييييييييييدي تا رسيدي پايين تختت .اصلا هم نميذاري پتو بندازيم روت .

عزيزم ببين توي تختت رو چي كار كردي .همه چيز رو كندي .حالا خوبه عروسكهاي بالاي تختت رو بر ميدارم  وگرنه اونا رو ميكني و ميندازي رو سرت .

عزيزم شما الان كاملا واي ميسي و عاشق كمدت هستي كه بري توش سرك بكشي و كنجكاوي كني .البته من وسايل خطرناك رو برداشتم .شما همه چيز رو خوب بررسي ميكني و بعدش ميندازي رو زمين و ميگي اوههههههههه يا آههههههههههه و بعد ميري سراغ وسيله بعدي  . 

مامان جوني برات بگم كه شما توي اين ماه دو دندون مرواريدي ديگه دراوردي البته بالا .و الان هم دو دندون ديگه تو راه داري در پايين فكت كنار دو دندون اولت . به خاطر همين همش اب از لثه هات سرازيره و همه چيز رو ميكشي رو لثه هات.

يه روز بعد ظهر من شما رو بردم مطب بابايي و عمو پيمان (همكار بابا)گوشاتو سوراخ كرد و گوشواره گذاشت . بابايي هم برات يه جفت گوشواره خوشكل خريده كه بندازم گوشت . مبارك باشه عزيزم .