یسنایسنا، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه سن داره

به نام هستي بخش هستي ما

جشن تولد ۸ سالگی یسنای گل من

ربات نی نی وبلاگ : پیش نمایش مطلب شما : تولد ۸ سالگی دخترم . دخترم تولدت مبارک... چقدر زمان عجله داره ... چقدر همه چیز زود میگذره ... باورم نمیشه موش موشک من ۸ ساله شدی .... داری ۹ ساله میشی ... ما جشن گرفتیم یه مهمونی کوچولو تو رستوران ... این تولد چه تولد خوبی بود چون هم عمو امین اومد ایران و هم خاله مژگان و نیوشا جان .عزیز دل... همگی شب رفتیم رستوران سیب تو مهرشهر .بسیار عالی بود و خیلی به همگی خوش گذشت ... مهمانان عزیزمون .... مامان جونها .بابا حمید و خاله مهین جان ... عمو و خاله ها و نیوشا جان .خاله نغمه و خاله مژده جان و عمو بهمن و فرشاد ... باران و باربد ... زندایی مرضیه جان و ابتین و انا جان......
6 شهريور 1397

تولد 6 سالگی یسنا جان

دختر گلم تولد امسالتو خیل مختصر و کوچولو و زیبا گرفتیم . به سفارش خودت توی حیاط گرفتیم . البته یک سخت بود چون خب مرداد ماه هوا خیلی گرمه و من مجبور شدمتوی گرما تمام درختان انگور رو با بادکنک تزئین کنم . چون اسباب کشی داشتیم خب شرایط کامل مهیا نبود و خیلی من خسته شدم اما با دیدن شادی شما خستگی از تنم درومد .. دوستانت هم بسیار لذت بردن که تولد توی حیاط بود و براشون خیلی جالب بود  کیکت ساده بود و شام تولدت هم ماکارانی بود ..     دعوتیهای امسال ابتین و انای عزیز باران جان میشا نفس عزیز رونیا جان کوروش عزیز   از همگی ممنونیم ک...
10 مهر 1396

تولد ۷ سالگی یسنا جان

  سلام و درود به دختر نازنینم مرداد ماه شد و ماه تولد تو اومد و هزارتا برنامه و آرزو که مدام ذهن شمارو مشغول کرده بود . مامان کادو اسکوتر میخوام ..... مامان کادو عروسکای پونی میخوام مامام کادو امسال ........ چی میخوام.... بعد از انتخاب روز تولد و دوستانت, شروع به خریدن تدارکات کردیم ... از شب قبل تولد میرقصیدی و اهنگ گذاشته بودی بابا احسان که فشرده شیفت گرفته بود و خیلی درگیر بود این شد که من مجبور شدم از دیگران کمک بگیرم .شب قبل از تولد مامان جون فری و بابا حمید اومدن موندن پیش شما تا من بتونم خریدای تولد رو انجام بدم و همچنین نگین کارگر مامان جون بتی هم اومد برای تمیز کردن خونه و .....
9 مهر 1396

کلاس دوم یسنا جان

روز اول مهر روز پر ازشور و شادی روز پر از عشق و اشک شوق روز تپیدن دوباره قلب همه مادران و پدران روز شروعی دوباره روز هم شاگردی سلام روز دلتنگی های کودکانه روز مرور خاطرات خوش کودکی   و در نهایت روز شروع سال جدید و کلاس دوم یسنا     د ختر گلم خیلی وقته چیزی برات ننوشتم . سال سختی پشت سر گزاشتیم پر از مشغله و کار و بیماری باباجون و در نهایت ازدست اون که غم بزرگی برای همگی ما بوده و هست . شما به کلاس دوم رفتی  و من واقعا از داشتن دختر گلی مثل شما خدارو سپاس میگویم .چی بهتر و بالاتر از این هست که روز اول مهر شما با آمادگی تمام به کلاس...
3 مهر 1396

خاطرات کویر

دختر خوب و گلم درود . سلام ... سلام به روی ماهت ... با اینکه هر روز میبینمت و میبوسمت ولی باز وقتی میخوام برات بنویسم انگار یه دنیا ازت دورم و خیلی دلم برات تنگ میشه . ماه گذشته پس از هماهنگی های طولانی بالاخره موفق شدم تور کویر هتل بالی رو رزرو کنم ...هوا خیلی سرد شده بود همششش بارندگی .خیلی تردید داشتم که بریم ولی خب طی بررسیهایی که انجام دادم و اطلاعاتی که خانم امینی مسئول تور توی اصفهان داد , تصمیم بر این شد که بریم . شما خیلی خوشحال بودی بیشتر بخاطر دیدن شترها و شتر سواری ... همش لحظه شماری میکردی که بریم .. وسایلت رو جمع کرده بودی و به همه اعلام کرده بودی که ما میریم کویر . خیلی دوست دارم خیلی ...چون دختر ...
4 آذر 1394

زادروز 5 سالگی نینی های ناز مرداد 89

سلام و درود بر دختر گل مردادیم . امسال هم تولد نینیهای ناز مردادی رو در تاریخ 16 هم مرداد ماه برگزار کردیم . فاطیما جان و همسر محترمشون ( مادر و پدر گلارین) تمام زحمت برگزاری تولد رو کشیدن و تمام هماهنگی های لازم رو انجام دادن تا ما بتونیم همه دور هم جمع بشیم  و یک روز به یاد موندنی دیگری در کنار هم داشته باشیم . همگی متشکریم . تولد امسال در اتاق تولد سالن بازی پاساژ الماس , میدون هروی تهران برگزار شد .   آرشیدا - آیلین - یسنا - نادیا     بردیا - یسنا - آوینا -  امیرحسین   یسنا - نادیا - بردیا - آوینا - امیرحسین - برسام - د...
1 شهريور 1394

جشن تولد 5 سالگی مبارک باشه

سلام به دختر گلم که 5 ساله شده . خیلی خیلی بزرگ شده و خوشکل . امسال شما خیلی خوشحال بودی ربرای رسیدن ماه تولدت . مدام از من می پرسیدی" مامان مرداد شده "  " چند روز مونده تا تولدم " " من تولد هلوکیتی میخوام ها  با لباس هلوکیتی و کفش پاشنه بلند " " بابام میاد؟ کادوم چیه " روز تولد شما 10 مرداد هست که امسال بابا نبود و دقیقا 11 مرداد از سرکار برگشت . ما تصمیم گرفتیم یه جشن تولد برای شما در مهد کودک بگیریم در کنار دوستان شما . چون همیشه در جشنهای بچه های مهد شرکت میکردی و خیلی علاقه داشتی روزی جشن شما رو در مهد بگیریم . روز چهارشنبه 14 ...
17 مرداد 1394

نوروز سال 1394

باسلام به دخمل گلم عیدت مبارک باشه عزیزم هزاران بار . باز هم بهاری دیگر از راه رسید و شما 5 امین بهار زندگیت را پشت سر گذاشتی به امید هزاران بهار  سلامتی و شادی برای تو دختر عزیزم. امسال بهار بابا احسان پیش ما نبود و ما بعد از بررسیهای بسیار تصمیم گرفتیم بریم اهواز .هم مامان جون فریده خیلی دلش میخواست هم من دیدم شما خیلی تنهایی تو عید اذیت میشی . خلاصه بلیط گرفتیم برای 27 ام و رفتیم اهواز .خیلی همه چیز عالی بود اونجا و خیلی به شما و من خوش گذشت .اما طبق معمول شما سرماخوردی و تب شدید کردی طوری که از شب سال تحویل که ساعت 2.30 نیمه شب بود تا ساعت 7 صبح من شما رو با کیسه یخ خنک میکردک اما تب شما پایین نمیومد . ظهر هم خ...
10 مرداد 1394

5 سال خوب گذشت

سلام به دختر گلم دختر شیرین زبونم دختر عروسکم نمیدونم دیگه چی بگم چی بنویسم که واقعا احساس درونیه من رو بیان کنه ... قند عسلم... همه زندگیم ... تولد 5 سالگیت مبارک باشه فرشته کوچوله من ... فرشته زیبای من ... باورم نمیشه واقعا 5 سال گذشت ؟؟؟؟؟ 5 سال ؟؟؟؟؟ پر از هیاهو .... پر از شیرینی ... پر از سختی .... گاهی دردسرساز و همیشه خاطره ساز ... خاطره های بس شیرین و ماندگار در کنار خانواده های عزیزمون و دوستان مهربونمون ... پر از حرفای ماندگار و اتفاقات و سفرهای به یادماندنی ....   و در نهایت بابا احسان و من  سپاسگذاریم از خداوند مهربان برای بودن باتو , بازی کر...
10 مرداد 1394

زمستان سخت

دختر گلم سلام بعد از مدتها دوباره اومدم .. تا خاطرات رو برات بنویسم .   دختر گلم خیلی مستقل و بزرگ شدی همچنین خیلی عاقل تر از قبل ... البته خب دردسرهای خاص خودت رو هم داری ولی اینقدر شیرین هستی و دوست داشتنی که من با دیدنت خستگی کارم رو از تنم به در میکنم.. این زمستون که گذشت هم شما و هم من خیلی دردسر کشیدیم .خیلی خیلی زیاد . دقیقا یک شب مامان جون مهمونی گرفته بود خونش و همه دور هم بودیم که شما آنقدر پرخوری کردی که حالت بهم خورد و یکی دوشب من بات گیر بودم و پتو و ملافه میشستم. البته بابا احسان هم بودن و همچنین مامان جون فریده ...خدارو شکر اون دو سه روز گذشت و شما بهتر شدی ولی خب همش دلدرد داشتی...
4 خرداد 1394